یک بسته آرزو

برای کسایی یه بسته آرزو دارن .........

یک بسته آرزو

برای کسایی یه بسته آرزو دارن .........

...پیکرت فریاد زیباییست...

 

...پیکرت فریاد زیباییست...

برف های پشت پنجره ٬ امروز برایم یاد آور٬روزهای برفی و سردی بود که برای دیدن بانوی عشقم زیر آن ها همچون درخت خشکیده ای می ماندم وتو............

وتو بی تفاوت به گرمی عشقی که در سینه داشتم مرا نظاره گر بودی ...........

نمی دانم در تاریکی آن برف های سرد و سفید به دنبال کدامین عشق جاوید و گرم بودم...............

دانه های سفید برف همچون مشتی بودند که بر دیوار قلبت فرود می آمدند ٬ اما افسوس که از آن دری بسویم باز نمی شد .

دلم را روی برف های سرد زمستانی زیر پاهایت انداختم تا گرمی عشقی که در سینه داشتم را باور کنی اما افسوس که تو تنت را به رهگذران جاده ی عشق بخشیدی (مرا هیچ غم نیست )

زیرا منی که در این جاده مسکن گزیده ام ٬ مقصد نیازم ٬

 پیکری که فریاد زیبایی است٬ نیست ............

من عاشق عشقت هستم نه عاشق وصالت......

خیال عشقت از خیال تو برایم خوشتر است .

اگر در این شب های سرد به سایه ات هم نگاهی بیفکنی٬بی گمان آن را نیز از آن دیگران خواهی یافت......

آری من آنجا بودم ....در میان آن درختان خشکیده که تو را میان بازوانش در بر گرفته بود ٬ وتو........

وتو همچون گلی در باد از میان آن ها می روییدی .........

به امید آنکه تو خواننده ی دفترم باشی 8۳.11.17

 

پ.ن =نوشته ی بالا رو ۴سال پیش برای او نوشته بودم ٬اونی که میدونست خیلی دوستش دارم ٬هنوزم دارم .                                                 

میدونم که میای و این نوشته رو میخونی و به یاد اون روزاگونه هات   

 خیس میشه .